نمیخواهم بعد از مرگم به احترامم یک دقیقه سکوت کنی ...
حالا ک زبانت نیش دارد دهنت را ببند ...
خـــــــــدایا..........
تمام خنده های تلخ امروزم رامیدهــــــــــــم
یکی ازآن ګریه های شیــــــــــــــرین کودکیم را
پس بـــــــــــــــــده
هیچ باور نمیکردم اگر بگویم برو ،
میروی و مرا با داشتن این همه خاطره تنها میگذاری .
گفتی : زمان همه چیز را درمان میکند !
خنده ام میگیرد ...
این همه آشوب به راه انداخته و رفته ای که کاری دست زمان داده باشی ؟؟!!
برو !
روزگاری می آید که برگردی...
آن موقع زمان را برایت معنا خواهم کرد.