زخم خورده
زخم خورده

زخم خورده

امشب قلبم شکست ... 

با اینکه میدونست میتونه باحرفاش حالمو خوب کنه ... ولی نکرد ... 

دیگه با چ زبونی بهش میگفتم تنها کسی ک میتونه تویی؟؟؟ ... 

فقط میگفت خوب باش ... چرا حالت عالی نیس ... 

مگه چقد میتونم تظاهر کنم ب اینکه عالی هستمو هیچ مشکلی ندارم؟؟؟ .. 

گفت سعی کردم حالتو خوب کنم ولی حرفام فایده نداشت ...

خب آخه چی گفتی ک اثر نکرد؟؟؟ .. 

یکم... فقط یکم حرف محبت آمیز زدی؟؟؟ ... 

حداقل گفتی دوس ندارم غمگین ببینمت؟؟؟ .. 

ن ... نگفتی ...

آخرشم شب بخیر گفت ،،، بدون اینکه منتظر بمونه جواب شب بخیرشو بگم رفت ... 


شاید

بعضی وقتا فک میکنم شاید اونم دیگه دوستم داره...

شاید...

مرد گریه نمیکنه؟؟؟

چه حرف بی ربطیه که مرد گریه نمی کنه...

گاهی اونقدر بغض داری که باید مرد باشی تا بتونی گریه کنی…

دلم تنگ شده

دلم تنگ شده برایت...

میفهمى؟

صدایت رامیخواهم...

آن مهربانیت...

خنده هایت...


آرزوبه دل ماندم...

براى شنیدن زمزمه هایت درگوشم...


دلم تورا میخواهد

تویى که فکرمیکردم مال منى...

نمیدانم چرا دل نمیکنم ازتو...

گمان نکن قهرم....          

نه!          


فقط میخواهم بدانم سکوتم خوابت را بهم میزند یا نه؟

وجدانت رابیدارمی کند یا نه؟


گمان نکن قهرم،نه!

فقط هر بار که می خواهم به سمـتـت بیایم،

 یادم می افتد ”دلـتـنـگی” هرگز بهانه خوبی برای تکرار یک "اشتباه" نیست !!!


گمان نکن قهرم،نه!

تنهاخسته ام...          

ازداشتنی که هیچ وقت برایم نبود...


قهر نیستم،

نتــــرس عشــــق مــــن ...          

بــــرو...          ن

گــــران هیــــچ چیــــز هم نبــــاش ...          

مــــن بــــه هیچ کــــس نخــــواهم گفــــت، 

که مــــردانه پای همــــه ی نــــامردی هــــایت ایــــستادم ..!